در نشست نقد کتاب «فلسفه تاریخ در قرآن» مطرح شد؛
جای خالی رویکرد وحیانی به فلسفه تاریخ/ از آیندهپژوهی تاریخ غافلیم
به گزارش روابط عمومی سازمان قرآنی دانشگاهیان کشور؛ نشست نقد و بررسی کتاب «فلسفه تاریخ در قرآن» اثر حجتالاسلام جواد سلیمانی، دانشیار مؤسسه امام خمینی(ره)، صبح شنبه، ۲۳ آذرماه، با حضور مؤلف کتاب؛ موسی نجفی، استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و محمدهادی گرامی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در محل خبرگزاری برگزار شد.
در ابتدای نشست محمدجواد سلیمانی به بیان توضیح پیرامون اثر پرداخت و اظهار کرد: حدود پانزده سال پیش جامعهالمصطفی(ص) العالمیه به بنده پیشنهاد کرد درس فلسفه تاریخ تدریس کنم. ابتدا احساس میکردم شاید یک متن آماده در زمینه فلسفه تاریخ داشته باشیم که بتوانیم در مراکزی که دانشجویانش رویکرد اسلامی دارند، تدریس کنیم. آرام آرام متوجه شدم آنچه در زمینه فلسفه تاریخ در کتابهای منتشره در ایران وجود دارد، عمدتاً رویکرد دینی و قرآنی ندارد و کسانی که در این زمینه مطلب نوشتهاند، مطالبشان ناقص است و در برخی مسائل فلسفه تاریخ اظهارنظر نکردهاند.
ربط نظریات قرآنی با مسائل فلسفه نظری تاریخ
وی افزود: کاری که میخواستم انجام بدهم در حوزه فلسفه نظری تاریخ بود. کارهایی که در حوزه فلسفه نظری تاریخ نوشته شدهاند عموماً رویکرد عقلانی دارند و رویکرد وحیانی ندارند. کتابهایی مثل فلسفه تاریخ شهید مطهری، همچنین کتاب شهید صدر که در آن سنتهای اجتماعی و فلسفه تاریخ در قرآن گردآوری شده است و کتاب دیگری با نام «جامعه و تاریخ از نگاه قرآن» اثر آیتالله مصباح یزدی، مهمترین آثار در این حوزه هستند که این آثار هم به برخی مسائل فلسفه تاریخ پرداختهاند. با این توصیف احساس ضرورت کردم که باید در این زمینه کتابی تألیف شود. به همین دلیل رساله سطح چهار حوزه خودم را فلسفه تاریخ در قرآن قرار دادم و کتابی که پیش روی شماست، محصول هشت سال تلاش من در این زمینه است.
عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی(ره) تصریح کرد: ویژگی این کتاب این است که مسائل عمدهای که در فلسفه تاریخ مطرح است در این کتاب مطرح شده است؛ برای مثال این مسئله که تاریخ اصالت فلسفی دارند یا ندارد، آیا حرکت تاریخ قانونمند هست یا نیست، جهت حرکت تاریخ چه جهتی است، مراحل حرکت تاریخ چیست و تفسیر کلانی که میشود از حرکت تاریخ ارائه داد کدام قانون است و فرجام تاریخ کجاست. هدف از نگارش کتاب این بود که یک دانشجوی فلسفه بداند ربط نظریات قرآنی با مسائلی که در علم فلسفه نظری تاریخ مطرح است، چیست؟ به همین منظور در این کتاب، ابتدا دیدگاه فیلسوفان شرق و غرب را مطرح کردم، آنگاه دیدگاه قرآن را استخراج میکردم و ذیل آن آوردم.
جامعیت و خوانش نظاممند مباحث
در ادامه نشست سیدمحمدهادی گرامی به بیان نقد خود پیرامون اثر پرداخت و اظهار کرد: فکر میکنم این کتاب یکی از جامعترین کتابهایی است که در خصوص فلسفه تاریخ و ارتباط آن با قرآن نوشته شده است. خواننده وقتی به کتاب مراجعه میکند خودش را تاحد زیادی از کسانی که در این زمینه قلمفرسایی کردند، مستغنی میبیند و حس میکند با مطالعه این کتاب میتواند به آرای آنها واقف شود. بیان کتاب یک بیان شیوا و قابل فهم است که قابل تقدیر است.
وی افزود: نکته مثبت دیگر اثر این است که متن آن حاصل قرائت و فهم نویسنده است؛ یعنی نویسنده مطلبی را فهم کرده و آن رابه صورت مکتوب درآورده است. یک مشکلی که در آثار حوزه علوم انسانی داریم این است که در بسیاری از موارد نویسنده مطالبی را نقل میکند، متنهایی را در کنار هم میگذارد، بدون اینکه خودش را در قبال فهمی که بقیه انجام میدهند مسئول بداند؛ ولی اگر این مطالب از فیلتر فهم خودش رد شده باشد و یک خوانش نظاممند عرضه کند برای مخاطب بهتر است.
ایدئولوژیمحوری
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تأکید کرد: یک تلقی وجود دارد مبنی بر اینکه در بحث فلسفه تاریخ یک گونه از ایدئولوژیمحوری وجود دارد. یعنی باید به چیزی باور داشته باشی تا وارد دیالوگ بشوی. این جنبه ایدئولوژیک فلسفه تاریخ و نسبت آن با کار دانشگاهی باید بحث شود. حس میکنم دوستانی که در حوزه فلسفه تاریخ کار میکنند چون خودشان در این بحث غوطهور هستند، لذا به این نکته نظر ندارند.
وی افزود: نکته بسیار مهم دیگری که وجود دارد و جای بحث دارد این است که ما با یک گفتمانی به نام فلسفه تاریخ روبرو هستیم. سؤال این است جایگاه این علم به شکل عینی و واقعی در دپارتمانهای تاریخ ما، یعنی آنجایی که کار تاریخی میکنند چیست؟ جایگاهی دارد یا ندارد؟ فکر میکنم جایگاه بالایی ندارد. حداقل بخش آیندهپژوهی و پیشبینی آینده در فلسفه تاریخ، میتواند یک نسبتی با دانش تاریخ داشته باشد.
بیتوجهی به آیندهپژوهی تاریخ
گرامی در تبیین رویکرد آیندهپژوهی کتاب گفت: اگر در دانش تاریخ به این نتیجه رسیدیم که در فلان مسئله شواهدی نداریم یا اینکه شواهد با هم هموزن است، آیا از طریق برداشتی که از آن رویداد تاریخی داریم میتوانیم پیشبینی کنیم کدام رویداد ترجیح دارد. واقعیت این است که به این مطلب توجه نمیشود. بخش زیادی از این مشکل به خاطر علمی ندانستن این رویکرد است. این مسئله هم جای بحث دارد.
در ادامه نشست موسی نجفی به نقد کتاب پرداخت و اظهار کرد: یکی از مباحثی که این کتاب به آن احتیاج دارد و جزء مباحث پایه است این است که اصلاً فلسفه تاریخ چیست؟ آقای سلیمانی باید در ابتدا روشن میکردند که فلسفه تاریخ چیست؛ کما اینکه شهید مطهری هم در کتاب فلسفه تاریخ، اول تعریف خود از فلسفه تاریخ را مشخص میکند.
آمیختگی فلسفه نظری با فلسفه انتقادی تاریخ
وی با تأکید بر اینکه باید روشن میشد که آیا فلسفه تاریخ برآمده از فلسفه است یا خیر گفت: در غرب بیشتر مباحث فلسفه تاریخ برآمده از فلسفه است؛ رویکرد دیگر این است که خود تاریخ به گونهای رشد میکند که به نوعی فلسفه میرسد که ابنخلدون این نظریه را دارد و یا اینکه ترکیب این دو است. مؤلف باید یکی از این نظریات را مختار کنند.
استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات مردمی افزود: اینکه مؤلف کتاب بحث فلسفه نظری تاریخ را بحث کردند، این بحث در مقابل فلسفه انتقادی تاریخ قرار میگیرد. همین که شما فلسفه نظری تاریخ را میپذیرید؛ یعنی به فلسفه انتقادی تاریخ کاری ندارید. با این وجود مباحثی در کتاب آمده است که جزء مباحث فلسفه انتقادی تاریخ است. وقتی میگویید که مرادم از فلسفه تاریخ، فلسفه نظری تاریخ است، یعنی به فلسفه انتقادی کاری ندارید؛ ولی برخی از مباحثتان جزء مباحث فلسفه انتقادی علم تاریخ است.
نظر شما :